معامله گر ناموفق: تفاوت بین یک معامله گر خوب و یک معامله گر بد چیست؟چارلی مونگر ، سرمایه گذار مشهور ، دوست و شریک تجاری وارن بافت ، همیشه معکوس می گوید.
تفکر معکوس چیست؟این زمانی است که ما یک مشکل را روی سر خود می چرخیم یا به عقب نگاه می کنیم. اگر یک تیتر روزنامه ادعا کند که یک سوم از جمعیت مخالف تصویب قوانین جدید هستند ، همچنین می گوید دو سوم آن را تصویب می کنند. شما ممکن است یک استراتژی را تدوین کنید که روی کاغذ عملکرد خوبی داشته باشد ، اما به جای تلاش برای تأیید استراتژی ، ممکن است بخواهید آن را بکشید. اگر نمی توانید دلایلی را پیدا کنید که نباید کار کند ، پس شاید شما روی چیزی باشید.
به همین ترتیب ، با نگاه کردن به معامله گران شکست خورده ، می توانید دریابید که چه کاری نباید انجام ندهید. در این مقاله یازده دلیل نحوه شکست به عنوان یک معامله گر ذکر شده است. با اطمینان از اینکه آنچه را که معامله گران شیب دار انجام می دهند ، دنبال نمی کنید ، ممکن است شانس بهتری داشته باشید.
فهرست مطالب:
تفکر معکوس چیست؟
وارونگی شامل تفکر و تمرکز بر خلاف آنچه می خواهید است. اگر می خواهید یک معامله گر موفق باشید ، بیاموزید که چه چیزی ناموفق است (و از آن جلوگیری کنید). آقای مونگر ادعا می کند که با مطالعه نحوه جلوگیری از اشتباه و رفع خطاها ، در زندگی بسیار موفق بوده است. از این گذشته ، اگر از مدیریت شکست خودداری کنید ، گزینه های زیادی باقی نمی ماند.
احتمالاً استوئیک ها برای غلبه بر ترس و تجربیات منفی از همان منطق و تفکر استفاده می کردند. به درستی انجام شده ، وارونگی ابزاری بسیار قدرتمند است که می تواند در تمام جنبه های زندگی روزمره مورد استفاده قرار گیرد. فقط در مورد آن فکر کنید: زندگی سفری است که روزانه اشتباهات انجام می شود. با وارونگی ، می توانید مشکلات احتمالی را قبل از انجام آنها مشاهده و ردیابی کنید. در کار خود ، شما می توانید به سادگی با نشان دادن به موقع هر روز موفق باشید ، حتی اگر به خصوص باهوش نیستید.
ما در استراتژی های کمیت نیز به ویژه هوشمند نیستیم. اما ما موفق شده ایم تا بیش از دو دهه به عنوان معامله گران و سرمایه گذاران متوسط موفق شویم و به سادگی با اطمینان از اینکه ما:
- یک روز دیگر زنده بمانید.
- از بین بردن بازارها و استراتژی هایی که می دانیم تجارت دشوار است.
- از سرمایه گذاری هایی که کاملاً درک نمی کنیم خودداری کنیم.
- اطمینان حاصل کنید که ما دوباره همان اشتباهات را انجام نمی دهیم.
- با تلاش برای هوشمند بودن و پیشرفته.
- با تمرکز روی استراتژی های ساده در بازارهایی که می توانیم لبه ای کسب کنیم.
خلاصه شده ، بیشتر انرژی برای جلوگیری از استراتژی ها ، بازارها و رفتاری که تسلط آن دشوار است صرف می شود. به عنوان مثال ، ما درگیر سهام پنی یا فارکس نیستیم.
پشتیبان گیری و پیشرو
آنی دوک در کتاب خود در تفکر در شرط بندی به نام Backcasting و Premortem رویکردی متفاوت اما تا حدودی مشابه ارائه می دهد. این کتاب توسط آقای مونگر مورد ستایش قرار گرفت.
Backcasting با نتیجه نهایی مثبت شروع می شود و تصور می کنید که چگونه به آنجا پایان دادید. به عنوان مثال ، شما در آینده به عنوان یک معامله گر موفق در آینده نگاه می کنید و دلایل و برنامه هایی را در مورد چگونگی موفقیت در پایان می نویسید.
به همین ترتیب، شما می توانید نتیجه منفی را در مدت ده سال تصور کنید. آنی دوک این را پیش از مرگ می نامد. درام های جنایی پزشکی قانونی پر از مرگ پس از مرگ است که در آن یک پزشک پزشکی علت مرگ را (پس از وقوع آن) تعیین می کند. پیش از مرگ یک تحقیق به همان اندازه بد است (چون شما در نهایت ناموفق هستید)، اما قبل از اینکه اتفاق بیفتد. چگونه در نهایت به عنوان یک معامله گر ناموفق رسیدید؟دوک استدلال می کند که ما عموماً مغرضانه هستیم تا احتمال اتفاقات خوب را بیش از حد تخمین بزنیم. ما خود را به عنوان معامله گران موفق تصور می کنیم، حتی اگر تقریباً همه شکست بخورند. مثبت اندیش بودن به طور کلی یک ویژگی خوب است، اما واقع بینانه و منطقی بودن نیز بد نیست.
با تصور موانع برای رسیدن به هدف خود، آمادگی بیشتری برای اجتناب و دور زدن آن موانع دارید. رویای رسیدن به هدف کمکی نمی کند. شما باید به شیوه های صحیحی رفتار کنید که هدف شما را واقع بینانه کند.
چند راه برای برنده شدن، راه های زیادی برای باخت
راه های زیادی برای باخت وجود دارد، اما راه های کمی برای برنده شدن وجود دارد. شاید بهترین راه برای رسیدن به پیروزی، تسلط بر تمام قوانین فاجعه و سپس تمرکز بر اجتناب از آنها باشد.
این نقل قول از The Education of a Speculator یک جمله درخشان است. این ماهیت وارونگی را در بر می گیرد. برای اینکه تبدیل به یک معامله گر شکست خورده نشوید، روی مشکلات تمرکز کنید. با این حال، این کمکی به نیدرهوفر نکرد تا بتواند با صندوق تامینی خود شکم کند.
بنابراین، چگونه به عنوان یک معامله گر شکست می خورید؟در زیر 11 دلیل برای شکست به عنوان یک معامله گر به شما ارائه می دهیم:
دلیل 1: مطمئن شوید که این کار را برای پول انجام می دهید - نه برای اشتیاق
تجارت مقیاس پذیر است، یعنی. شما می توانید به سرعت درآمد زیادی کسب کنید. متأسفانه، این فریب بسیاری از معامله گران مشتاق است، اما مانند به دست آوردن انتهای اشتباه است. اگر اشتیاق نداشته باشید، در نهایت شکست خواهید خورد. شما نیاز به جدا شدن از پول دارید. مطمئن شوید که عاشق کارتان هستید.
دلیل 2: مطمئن شوید که محیط زیست بازارها را درک نمی کنید
آیا شما شکارچی هستید یا طعمه؟مطمئن شوید که شما طعمه هستید و شکست خواهید خورد.
اکثر معامله گران شکست می خورند. چند نفر شکست می خورند؟چه کسی می داند، اما این تعداد به احتمال زیاد بالای 90٪ است و معامله گرانی که "قاتل می کنند" احتمالاً زیر 1٪ هستند. متأسفانه کاملاً منطقی است.
زیرا بازارها به شدت رقابتی هستند و در کوتاه مدت، کم و بیش شبیه یک بازی با جمع صفر است. به میز پوکر فکر کنید: همه بازیکنان نمی توانند برنده شوند. هر بازیکن پوکر با جمع کردن تراشه از بازیکنان دیگر برنده می شود. در کوتاه مدت در هیچ بازاری، حتی در سهام، تفاوتی ندارد. با اطمینان از اینکه شما طعمه هستید، مطمئناً ضرر خواهید کرد. مطمئن شوید که بازار و بازیگران آن را درک می کنید. رقبا چه کسانی هستند؟شکارچیان چه کسانی هستند؟مزیت شما چیست؟
این را با سرمایه گذاری بلندمدت مقایسه کنید: بازار سهام ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم حدود 6 تا 7 درصد به صورت واقعی افزایش یافته است. چرا؟زیرا این یک بازی با جمع صفر نیست. شرکت ها از طریق افزایش سود، ارزش تولید می کنند و فدرال رزرو به چاپ دلار بیشتر ادامه می دهد. شما دو باد دم دارید که به شما کمک می کند ثروت بسازید. به این ترتیب، به سادگی با صبور بودن و داشتن یک سبد متنوع، می توانید با احتمال زیاد ثروت بسازید. متاسفانه این خیلی هیجان انگیز نیست و زمان زیادی می برد. اکثر مردم نمی خواهند رضایت را به تعویق بیندازند:
دلیل 3: به تأخیر انداختن رضایت - کوتاه مدت فکر کنید
هزاران مقاله تحقیقاتی وجود دارد که اهمیت به تعویق انداختن رضایت را در هر زمینه ای نشان می دهد. حقوق بازنشستگی یکی از آنهاست. پس انداز برای بازنشستگی برای بسیاری غیرممکن است زیرا لذت خرج کردن امروز فوری است. صرفه جویی به این معنی است که لذت ده ها سال دورتر است.
حدس می زنم در مورد آزمایش مارشمالو خوانده باشید؟یک روانشناس آمریکایی توانایی کودکان چهار ساله را برای به تأخیر انداختن احساس رضایت آزمایش کرد. درست مانند کودکان در به تاخیر انداختن رضایت، معامله گران نمی خواهند وقت خود را برای یادگیری مهارت های معاملاتی صرف کنند. تجارت حرفه ای است که شبیه هیچ حرفه ای نیست و یادگیری آن سال ها طول می کشد. با بی حوصلگی و ناتوانی در به تعویق انداختن رضایت، به جای تلاش بی وقفه و مداوم برای به دست آوردن بازده بلندمدت خوب، وسوسه موفقیت آنی را به خطر می اندازید.
دلیل 4: معاملات زیادی انجام دهید - بیش از حد معامله کنید
معامله بیش از حد یکی از بدترین ویژگی هایی است که می توانید به عنوان یک معامله گر داشته باشید.
دلایل بیش از حد معامله چیست؟در اینجا برخی از:
- پس از یک روز خوب، دوست دارید "یک چیز جدید" را در محل آزمایش کنید.
- عدم صبر.
- کمیسیون رایگان
- تعداد زیادی نرم افزار، اطلاعات، نشانگرها، زنگ ها و سوت ها.
فرصتهای تبدیل شدن به یک معاملهگر بازنده هرگز بهتر نبوده است: کمیسیون رایگان و اطلاعات زیاد، دستور العملی برای معامله بیش از حد است. کمیسیون های رایگان شما را نسبت به هزینه های واقعی (لغزش) کور می کند و اطلاعات فراوان باعث می شود در تحلیل خود بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشید. شما از خود راضی می شوید. نسیم طالب می گوید: اگر می خواهی احمقی را ورشکست کنی، اطلاعات زیادی به او بده.
آقای طالب مردی است که ارزش شنیدن را دارد.
دلیل 5: از نگهداری سوابق معاملاتی دقیق خودداری کنید
چرا باید معاملات خود را دنبال کنید؟زمان می برد و یادگیری از ثبت معاملات چیز زیادی نیست. علاوه بر این، خسته کننده است.
سوابق معاملاتی مهم هستند. چرا؟زیرا انسان ها باورهایی را شکل می دهند و به انواع چیزهایی که خودمان تحقیق نکرده ایم اعتقاد دارند. اگر مطلبی را در روزنامه می خوانید یا با فردی که به آن اعتماد دارید صحبت می کنید، پیش فرض شما این است که آنچه را می شنوید و می بینید باور کنید. سوابق معاملاتی بسیاری از این باورها را از بین می برد. با کمی کردن شما یاد می گیرید و سازگار می شوید.
تصمیمات خوب ترکیب می شوند. حتی تصمیمات کوچک امروز، که شاید به سختی قابل توجه باشد، می تواند تفاوت بزرگی را در 10-20 سال آینده ایجاد کند. بهبود کیفیت تصمیم گیری چیزی است که در مورد تجارت است. یک کشتی یک درجه از مسیر خود در مسافت های کوتاه قابل توجه نیست، اما هنگام عبور از اقیانوس آرام در نهایت از مقصد خود دور می شوید.
برای راحتی شما، ما یک نمونه ژورنال معاملاتی ساخته ایم.
دلیل 6: بدون ساختار و قوانین - بدون تعیین کمیت
چرا وقتی می توانید معاملات اختیاری انجام دهید، تجزیه و تحلیل کمی انجام دهید و سیستم های معاملاتی خودکار بسازید؟شما از قوانین و انضباط معاملاتی ناراحت هستید. شما توسط احساسات هدایت می شوید و بازارهای پرنوسان فقدان انضباط شما را تشدید می کند.
تجارت همه چیز در مورد تصمیم گیری بر اساس آینده نامشخص است. تصمیمات معاملاتی پیامدهای مالی دارند، بنابراین مهم است که مدتی را صرف چگونگی توسعه ساختار و سیستم در زندگی روزمره خود به عنوان یک معامله گر کنید. شما با کمی کردن استراتژی های خود، به عنوان مثال با استفاده از یک پلت فرم آزمایش، راه طولانی را طی می کنید:
برت استین بارگر، مربی معروف معاملاتی، تست شخصیتی برای معامله گران انجام داده است که توصیه می کنیم دقایقی را صرف آن کنید.
دلیل 7: شما منطقی و نادان نیستید - نمی توانید یاد بگیرید
تجارت یک حالت یادگیری دائمی است. شما فقط می توانید با منطقی بودن و تغییر عقیده خود - ادم گرا بودن - یاد بگیرید. تعصب خودخواهانه در همه انسان ها وجود دارد. ما اعتبار نتایج خوب را می پذیریم و دیگران را به خاطر نتایج بد سرزنش می کنیم. به این ترتیب مطمئن می شوید که از تجربه و تصمیمات خود درس نمی گیرید. یک نتیجه خوب لزوماً به این دلیل نیست که شما یک تصمیم عاقلانه گرفته اید!به همین ترتیب، یک نتیجه بد لزوماً نتیجه یک تصمیم ضعیف نیست.
آنی دوک در تفکر در شرط بندی می نویسد که در تصادفات خودکار چند وسیله نقلیه 91 ٪ از رانندگان شخص دیگری را به دلیل این حادثه مقصر دانستند. یکی از این موارد نباشید. همه تصمیمات مال شما است ، و هیچ شانس یا بدشانسی در بازارها (بلند مدت) وجود ندارد.
دلیل 8: عدم درک تحمل ریسک شما
چرا تحمل ریسک خود را بررسی می کنیم؟هیچ معامله گر قبل از شروع به این موضوع فکر نمی کند. متأسفانه ، بیشتر راه سخت را می آموزند. یک بار دو بار خجالتی گاز گرفت. تجارت در مورد انجام کارها به درستی و بدون احساسات روده عاطفی است. تحمل شما برای هر دو خطر ، ضرر و حجم کار باید در هنگام تجارت و تدوین استراتژی ها درک شود.
مانند یک جراح رفتار کنید: هیچ جراح وارد تئاتر عملیات نمی شود و در مورد تمام پولی که می کند فکر می کند (برخی از آنها چیزهای زیادی می کنند).
دلیل 9: بدون درک از احتمالات - بدون استراتژی کمی
شما ممکن است استدلال کنید که تجارت در مورد پیروزی است ، نه در مورد از دست دادن. شما هرگز با سود گرفتن شکست!هر دو تا حدودی درست هستند ، اما تجارت پیچیده تر از این است. شما باید احتمالات و قانون تعداد زیادی را درک کنید. با تعیین کمیت استراتژی ها و ایده های خود که در تاریکی در حال نادیده گرفتن هستید.
متأسفانه ، بی حسی در بین بازرگانان رواج دارد. دانستن اصول اولیه ، آمار ، شانس ، شانس و تصادفی در بین بسیاری از بازرگانان نقطه ضعف است. اما وقتی بسیاری از افراد بدون درک درصد ، ده سال تحصیل را ترک می کنند ، چه انتظاری دارید؟
چند روز پیش مقاله ای را در مورد چگونگی یافتن لبه های معاملاتی منتشر کردیم. تمام نقطه تجارت این است که به دنبال لبه های کمی باشید که در آن بازار برخی از بی نظمی ها را نشان می دهد.
دلیل 10: بقا نادیده گرفته می شود
بیایید با آن روبرو شویم ، بسیاری از آنها به تجارت جذب می شوند زیرا این فرصت را فراهم می کند که به سرعت ثروتمند شوید. متأسفانه ، این فرصت را نیز فراهم می کند تا از شر پول خود خلاص شوید. اما تجارت در مورد زنده ماندن است - محافظت از سرمایه خود و اطمینان از بازگشت روز بعد می توانید به میدان نبرد برگردید. اگر 15-25 ٪ از سرمایه خود را برای هر تجارت اختصاص دهید ، بعید به نظر می رسد که زنده بمانید. چند بازنده اطمینان حاصل می کند که شما قادر به بهبودی نیستید.
ضررها برای بازپرداخت نیاز به رشد هندسی دارند. 25 ٪ ضرر نیاز به بازگشت 33 درصدی برای بازگشت به شکستن یکنواخت دارد. اگر 50 ٪ از دست بدهید ، برای بهبودی باید 100 ٪ انجام دهید. تعداد بسیار کمی از معامله گران قادر به بهبودی پس از ضرر هستند.
بازده 15-20 درصدی سرمایه (بی نظیر) چیزی است که به سختی کسی می تواند طی سالهای متمادی مدیریت یا حفظ کند. فقط معامله گران سیستماتیک و منطقی می توانند این کار را انجام دهند ، یا شاید بسیار خوش شانس باشند (هرگز نقش شانس و شانس را دست کم نگیرند).
دلیل 11: تبدیل سادگی به فاجعه
احتمالاً ، رابرت پرچر یک بار گفت که بیشتر معامله گران سیستم خوبی را می گیرند و با تلاش برای تبدیل شدن به یک سیستم عالی ، آن را نابود می کنند. حقیقت زیادی در این مورد وجود دارد. شکار Grail Holy باعث می شود شما با سیستم های کمیت خود دچار مشکل شوید. در واقعیت ، این اغلب با اضافه کردن فیلترها و معیارهای بیشتر برای متناسب با گذشته ، منجر به متناسب بودن منحنی می شود. این باعث می شود یک پشتی بسیار خوب باشد اما به ندرت آینده را پیش بینی می کند.
یک سیستم ساده با معیارهای اندک به احتمال زیاد یک سیستم قوی است که می تواند آزمایش زمان را تحمل کند.
در کل: چه چیزی یک معامله گر خوب را از بدی متمایز می کند؟
بیشتر معامله گران شکست می خورند زیرا این قانون بازی است. همه نمی توانند در بازارها برنده شوند ، کسی مجبور است انرژی و غذا را برای شکارچیان مناسب و سازگار فراهم کند تا زنجیره غذایی را بیشتر کند. و مطمئناً با نادان بودن به احتمالات ، قانون تعداد زیادی ، بقا ، برنامه ریزی و قوانین ، نگه داشتن سوابق و نداشتن پول به پول کمکی نمی کند. آنچه یک معامله گر خوب را از بد متمایز می کند این است که او یک معامله گر خوب بازارها و خودش را می فهمد.
بیایید این مقاله کوتاه را با این کلمات خلاصه کنیم:
آگنوستیک ، تطبیقی ، باز ، راستگو برای خود و یک دانش آموز برای زندگی باشید. سعی کنید استراتژی های خود را تا آنجا که ممکن است تعیین کنید. این باید هم دانش و هم ثروت را تشکیل دهد.